your ads
موضوعات گل پسر
ads
آمار سیرک
your ads
عکس
عضویت درگل پسر
لینک بازار
تبلیغات درگل پسر
لینکستان
پستIRAN
حکایت و داستان : 3 داستان زیبا و آموزنده
نوشته : گل پسر
| درتاریخ : 88/1/22
| درساعت : ساعت 11:49 صبح
در زدم و وارد شدم. پاهایش را روی میز گذاشته بود و بوی گند سیگار برگش همه جا را گرفته بود. مدیر هم بیصدا پشت میزش نشسته بود. خداحافظی کردم و رفتم.
بعدها گفتند برای ادامه تحصیل یا کسب درآمد بیشتر رفته ام ولی مشکل من فقط این بود که نمی توانستم بوی گند را تحمل کنم!.
داستان کوتاه از محمدرضا میبدی.نویسنده ی ایرانی
برای مشاهده همه ی داستان ها روی ادامه مطلب کلیک کن